یادداشتهای یک دانشجوی فناوری اطلاعات و ارتباطات

یادداشتهای یک دانشجوی فناوری اطلاعات و ارتباطات
مطالب - مقالات - برنامه ها و پروژه های مربوط به فناوری اطلاعات و رایانه گاها علمی و اجتماعی 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

لینک های مفید 2


راستش را بخواهید داشتم شعر های استاد امیر عاملی و استاد شجریان را که یک نوع دعوای سیاسی هم بود مطالعه می کردم، باید بگویم از تک تک بیت های این اشعار لذت بردم.

چه می شد دوباره باز می گشتیم به همان فرهنگ شعر خوانی در هر کوی و کوچه؟

چه می شد کمی ادبی تر می شدیم و بهترین شعری که جوانان ما بلد بودند “یک توپ دارم قلقلی” نبود؟

استاد امیر عامل خطاب به استاد شجریان:

گم شدی آوازه خوان پیر ما ……….. گم شدی آخر به زیر دست و پا

کرد بیگانه تو را ابزار خویش ……….. خود شدی تا نور حق دیوار خویش

ربنایت چون خودت از یاد رفت ……….. خیل شاگردان، هلا! استاد رفت

رفته‌ای از پیش ماها دور حیف ……….. در سر پیری شدی مغرور حیف

مطرب عهد شبابم بوده‌ای ……….. مزه نان و کبابم بوده‌ای

خوب می‌خواندی صدایت خوب بود ……….. بعد تاج اصفهان مطلوب بود

می‏زدی چه چه برای شیخ و شاب ……….. با نوای تار و تنبور و رباب

هست ساز اینک ولی آواز نیست ……….. یک در گوشی به سویت باز نیست

تا نپیوندی عزیزم بر زوال ……….. کاشکی بودی مرید اعتدال

مکر آمریکا تو را منفور کرد ……….. زرق و برق غرب چشمت کور کرد

چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی ……….. مثل آن مطرب که بد می‌زد شدی

«سایه»ات فرموده بود آوازه‌خوان ……….. که مرید پیردل باش و بمان

لیک ‌ای مطرب دریغا که غرور ……….. کرد از مردم تو را صد سال دور

وقت پیری ناز کردی با همه ……….. ناز را آغاز کردی با همه

ناز کم کن سوی ملت باز گرد ……….. کم بگو از یأس ای استاد زرد

جوابیه استاد شجریان:

خاک پای ملت ایران – محمد رضا شجریان

گم نخواهد شد صدای ناز من ……….. چونکه از دل می رسد آواز من

این نه آواز من و ساز من است ……….. این صدای سالهای میهن است

ربنا خواندم که ملت روزه بود ……….. روزه ی دل بود و غمها می فزود

من صدای شادی این مردمم ……….. من خود آزادی این مردمم

حیف عمری را که جهل آمد پدید ……….. حیف ملت رنگ آزادی ندید

من نه پیرم آنچه را گفتی حسود ……….. پیر راهم دان به هر بود و نبود

مطربم خواندی عزیزا ، جاهلی ……….. جاهلی؟ نه ،نه ،بلکه عاملی

تاج را قدرش شناسی بی خرد ……….. ای که خواندی ملتی را رنگ زرد؟

ملتی را گر ندیدی . مرده ای ……….. چوب رب را بی صدا تو خورده ای

این نشان است تا روی رو به زوال ……….. هرکه شد خارج ز مرز اهتدال

قدر “سایه” می شناسی ای عدو؟ ……….. او که هجرت کرد از رفته بر او

سایه خورشید است در این آسمان ……….. گرچه گفته است او مرا آوازه خوان

خانه ی من شد دل پیر و جوان ……….. معبد عشاق دل شد آستان

من غرور خود ز ملت یافتم ……….. نی به زر یا زور قدری یافتم

ناز را بازار ملت می خرد ……….. ملتی نامم به عزت می برد

من اگر خاشاک باشم بهتر است ……….. بهتر از آنکس که مخدوم زر است

خادمش افسوس نادان است و بس ……….. کی شناسد فرق زر با جمله خس

من اگر پیرم ولی مستغنیم ……….. بی نیاز احترامم ،دون نیم

گوشه گوشه ،نام من آواز شد ……….. آگهی شعرت به کین ،همساز شد

جاهلا! زین بیش تو یاوه مگو ……….. رو ره عشق مرا ای دل بپو

فارغ از هر گونه بحث سیاسی جدال ادبی هم به خاطر ادبی اش زیباست.

پ.ن: شعر بالا اثر استاد شجریان نبوده و نگارش آن را تکذیب کرده اند، گویا این اثر کاری از یکی از هواداران ایشان است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 27 / 8 / 1390برچسب:چه می شد که ادب ی دعوا می کردیم!!!, ] [ 17:39 ] [ کاوه حق پناه ]
.: Weblog By KMF :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ صرفا جهت علاقمندان به فناوری اطلاعات و رایانه و انجام امور مربوط به دروس و پروژه ها میباشد. (البته شایدم یکمی بیشتر). البته ناگفته نمونه که علاوه بر مطالب عنوان شده ، مطالبی نیز در باب اجتماعی و فرهنگی و هنری و گاها نیمه 30یا30 که پیگرد نداشته باشه :) جهت اطلاع و آگاهی شما عزیزان گذاشته شده. همه مطالب متعلق به بنده نبوده و بعضآ توسط ساير دوستان و اون دسته عزیزانیه که مطالبشون موجوده و نتونستم منبعش رو پیدا کنم، ارائه ميشه. شما نيز چنانچه تمايل به ارسال مطلبی داشته باشيد،با كمال مسرت آنرا با نام خودتان در وبلاگ منتشر ميكنم. تاریخ تاسیس: 20 مهر 1390 ارادتمند شما: کاوه حق پناه
موضوعات وب
1 لینک های مفید
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

امکانات وب
Online User